مادر نمونه
در محيط خانه
بدون شك در دورانهاي مهم تربيت انسان و شكلگيري شخصيت او دوران كودكي است. تأثير پذيري انسان از محيط و اطرافيان خود در اين دوره، به مراتب بيشتر و عميقتر از دورههاي ديگر زندگي است. اعمال، رفتار، برخوردها و به طور كلي شيوه معاشرت پدر و مادر در خانه و كيفيت ارتباط آنان با يكديگر و ديگر افراد، در روح و خلق و خوي فرزند اثري مستقيم خواهد گذاشت، روح حساس و لطيف فرزند را تحت تأثير خود قرار خواهد داد. اصولاً پدر و مادر ميتوانند، زشتي و زيبايي رفتار وسلوك خود را در آينه شفاف و زلال كودك خود بنگرند و حركات، روحيات و خصلت هاي كودكشان را نمونهاي از روحيات و صفات خود بدانند. به خاطر اين روح الگو خواهي و تربيت پذيري ،پيرامون تربيت كودكان و پرورش فكري، اعتقادي و اخلاقي آنان در روايات توصيه هاي فراواني شده است. تأثير اين تربيتها، به قدري است كه علي(ع) قلب كودك و مركز دريافت هاي او را همانند زمين خالي و بدون كشتي ميداند كه هر بذري را پذيراست.
بنابراين ميتوان شخصيت و آينده كودك را مرهون تربيتها و پرورشهاي عملي پدر و مادر دانست كه فرزند به صورت الگو از آنان كسب كرده است. اما زينب، در خانه اي تربيت و رشد يافت، كه عالي ترين نمونه زندگي خانوادگي است و در طول تاريخ بشر خانوادهاي به اين بزرگي و عظمت نيامده است و نخواهد آمد. شخصيت زينب در خانه اي شكل گرفت كه نور ايمان در آن مي درخشيد و سرشار از صفا و صميميت و آكنده از معنويت و عشق به خدا بود. خانه اي كه پدري چون علي دارد و مادري چون فاطمه، پدر و مادر معصومي كه تمايلات نفساني و هوي و هوس در آنان راه نداشت و انگيزه حركتها و فعاليتهايشان فقط انجام وظيفه الهي بود. آنان جز به رضاي خدا به چيزي ديگر نمي انديشيدند و جز براي پيشرفت اسلام و نجات بشريت گام برنميداشتند.
زينب در اين محيط و تحت تربيت چنين پدر و مادري رشد مييابد و در چنين مدرسه اي معارف الهي و آداب اسلامي را فرا ميگيرد و به تربيت ديني و فضائل اخلاقي دست مييابد و به كمال ميرسد. و بدين گونه مهمترين و اساسيترين كلاس آموزش خانهداري، شوهرداري، تربيت فرزند، اداره زندگي و به طور كلي آداب معاشرت زينب، دوراني بود كه در كنار مادرش حضور داشت و از رفتار و شيوه زندگي او الگو ميگرفت تا زماني او نيز همچون مادرش ـ كه زيباترين و خداييترين زندگي را گذراند ـ در خانه شوهر انجام وظيفه كند.او شاهد بود كه چگونه مادرش براي ايجاد كانوني آرامبخش و انباشته از صفا و صميميت و روح و معنويت تلاش ميكرد. او اين سخن پدرش را شنيده بود كه ميفرمود: وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه ميكردم،تمام غم و غصه هايم برطرف ميشد و او هيچ گاه مرا خشمگين نكرد. زينب نمونه باشكوه صميميت، همدلي و همراهي را در كانون پرمهر پدر و مادر خويش مشاهده كرده بود، و لذت آن را از ياد نمي برد. او شاهد تلاشهاي مادرش در خانه بود و دستهاي تاول زده مادر و زحمتهاي خانهداري را ديده بودو اجر و پاداش كار در خانه را باور داشت.او تعاون و همكاري در خانه را از پدر و مادرش آموخته بود و ميديد كه پدر هيزم و آب خانه را تهيه ميكرد و مادر آسيا ميكرد، خمير مي ساخت و نان مي پخت.
زينب، مهر و محبت مادر را نسبت به فرزندان از ياد نمي برد و عطوفت هاي مادر از شيرين ترين خاطرههاي او بود. او سخنراني مادرش در مسجد ـ در رفاع از كيان اسلام و ولايت ـ را فراموش نميكرد و از آن درس دينداري و حراست از دستاوردهاي جدّ بزرگوارش پيامبر اكرم را فرا ميگرفت و حمايت از دين خدا را براي خود فرض و لازم مي دانست. و بالاخره شخصت والايي چون زينب كبري كه در كانون ولايت رشد يافته و در سايه اين تربيتها بزرگ شده است، دريايي است از معرفت و فضيلتهاي انساني و تجربه هاي اخلاقي و تربيتي كه از پدر و مادرش فرا گرفته است. او اكنون به خانه شوهر ميرود و كانون زندگي را تشكيل ميدهد و به عنوان مربي بزرگ و نمونهاي در سنگر مقدس خانه انجام وظيفه ميكند و براي اسلام فرزندان برومندي را تربيت ميكند كه نتايج درخشان آن را در آينده تاريخ زندگاني زينب ملاحظه خواهيم كرد.
منبع:سایت تبیان